فاطمه سادات ناظمی/ ولادت «پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله» یک حادثهی صرفا تاریخی نیست؛ یک حادثهی تعیین کنندهی مسیر بشریت است. حادثهای عظیم که در زمان وقوع آن تمامی نشانههای کفر و شرک در نقاط مختلف عالم دچار اختلال گردید و مقدمه و زمینهای گردید برای مبارزهی با طغیانگری در عالم و همچنین مبارزهی با طاغوتها و مبارزهی با ظلم، مبارزهی با طغیانگری، مبارزهی با حاکمیت بناحقِ ستمگران بر آحاد مردم. ولادتی که سرآغاز یک فجر درخشانی در زندگی بشر بود و از این جهت برترین نمونههای رحمت الهی برای بشریت میباشد.
ولادت «حضرت محمد بن عبدالله صلّیالله علیه و آله» به واقع هدیهی الهی برای تاریخ انسانیت است. زیرا او پیامبر علم، پیامبر عقل، پیامبر اخلاق، پیامبر رحمت، پیامبر وحدت و پیامبر همهی خصال بزرگ انسانی است و ازاین جهت هرکسی به این خصال انسانی دلبستگی دارد، به «پیامبر خاتم» عشق میورزد و احساس دلبستگی میکند. پیامبری که با الگوبرداری از مشی و آموزههای او بود که معجزهی «انقلاب اسلامی» و «جمهوری اسلامی» به وقوع پیوست و نظامی به وجود آمد که زمینهساز «تمدن نوین اسلامی» است.
«انقلاب اسلامی پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله» یک «انقلاب فرهنگی» بود. انقلابی گسترده و همه جانبه که وظیفه و کارکرد آن را میتوان متمرکز بر ارایه الگویی با عنوان «سبک زندگی اسلامی» و با شاخصه «تتمیم مکارم اخلاقی» معرفی نمود. موضوعی که با بیان صریح آن حضرت در تبیین این مهم همراه است که میفرمایند «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» . با این همه همین «انقلاب فرهنگی» است که به سبب عدم توجه به رهنمودها و فرمایشات «پیامبر» و تزینی شدن دستورات ایشان در جامعه اسلامی، به بیشترین رخنه و آسیب فرهنگی مبتلا گردید. انقلابی که با وجود ماهیت فرهنگی آن به شدت از جهت رسانه دچار مضیغه و آنچنان ضعف و کاستی ویژهای قرار گرفت که حتی در چند روز قبل از شهادت ایشان اتفاقات رسانهی مهمی همچون «فاجعه پنجشنبه» روی میدهد که در تاریخ به «رزیه یومالخمیس» معروف است. فاجعهای که با پشتوانه قدرت و احاطه رسانهای جریان «نفوذ فرهنگی» رقم خورد. جریانی که موفق شد تا «پیامبر خاتم صلی الله علیه و اله» را پس از ۲۳ سال مجاهدت و تثبیت حاکمیت اسلام به «هذیانگویی» متهم نماید. اتهامی که نه توسط کفار و مشرکان، بلکه با سناریوی طراحی شده توسط جحودها و توسط عناصر رسانهای جاهل و یا نفوذی در میان صحابه و انصار مطرح گردید و موجب شد تا اصل مشروعیت گفتار و کردار و حتی عصمت آن حضرت توسط افرادی به ظاهر مسلمان و در ارکان رسانهای جامعه اسلامی زیر سؤال برود.
همین ضعف و کاستی رسانهای بود که سبب شد تا ماجرای «غدیر خم» با وجود همه عظمت و پوشش رسانهای گسترده خود در جغرافیای محدود آن روز حاکمیت اسلام به سرعت از یادها و خاطرها زدوده شود و جامعه اسلامی تنها پس از حدود ۷۰ یا ۸۴ روز دچار آنچنان قَلب محتوایی و فراموشی عمیقی گردد که بلافاصله پس از شهادت «پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله» در پایتخت این حکومت یعنی شهر «مدینه» کودتای وسیعی همچون «سقیفه بنی ساعده» و با هجمه به خانه «حضرت فاطمه سلاماللهعلیها» شکل گیرد و سرنوشت جامعه اسلامی به سرعت دستخوش تغییرات وسیع گردد.
تاریخ اسلام پُر است از آسیبهایی که به سبب بیتوجهی به نقش و کارکرد «رسانه» در جامعه اسلامی رقم خورده است. آسیبهایی که حتی «انقلاب اسلامی پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله» را توانست به آنچنان انحرافات گسترده فرهنگی و رسانهای عمیقی مبتلا سازد که برای اصلاح آن چارهای نبود جُز آنکه «امام حسین علیه السلام» به «قتلگاه کربلا» برود و برای حفظ اصالت و واقعیت «سبک زندگی اسلامی» در مقابل این انحرافات گسترده یک «جهاد تبیین» متمایزی را رقم زند و برای همیشه تاریخ «مسیر حق» را به واسطه خون مبارک خود از «باطل» متمایز سازد.
«انقلاب اسلامی پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله» اگر چه به سبب حضور گسترده «جریان نفوذ فرهنگی» و بیتوجهی مسلمانان به فرمایشات «پیامبر اعظم» در همان مقطع ابتدایی خود دچار آفتهای و آسیبهای عمیق گردید؛ اما در این میان مجاهدتها و تلاشهای وسیع و گسترده «اولیای الهی» سبب شد تا هیچ گاه نور پُرفروغ «اسلام ناب محمدی» خاموش نگردد و «اسلام ابوسفیان» به گفتمان غالب مبدل نگردد. مجاهدتهایی عظیم و گسترده که حتی با بَذل جان و مال این طیف هرچند محدود از مجاهدان و برای پیگیری الگوی «سبک زندگی اسلامی» هماره گردید. مجاهدانی که با تلاش رسانهای خود در همواره تاریخ به دنبال این مهم بودند که عموم مردم به این سطح قابل قبول از شناخت مدلهای مختلف عرضه شده از «اسلام اموی» و «اسلام مروانی» و «اسلام عباسی» و «اسلام عثمانی» و «اسلام وهابی» و «اسلام آمریکایی» و ... و تمایز تفاوت میان این قبیل اسلامهای بدلی با «اسلام انقلابی» برسند و با تمام وجود درک نمایند که «اسلام ناب محمدی آن است که به فکر طبقات مستضعف و محروم است و به هیچ عنوان در خدمت قدرتمندان و اغنیا نمیباشد.
«انقلاب اسلامی ایران» محصول حدود ۱۴۰۰ سال مجاهدت و تلاشهای وسیع و گسترده «اولیای الهی» در مسیر تبیین «اسلام انقلابی» است و از این منظر است که تولد «انقلاب اسلامی» در واقع یک ولادت جدیدی بود برای «اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله» ؛ انقلابی که با پشتوانه قدرتمند و حضور همیشه در صحنه «ملت مسلمان ایران» شکل گرفت و از همان ابتدا به دنبال تاسیس «دولت اسلامی» بود و به تبع آن ایجاد «کشور اسلامی» بود، زیرا وقتی «کشور اسلامی» پدید آمد، «تمدن اسلامی» به وجود خواهد آمد؛ آن وقت «فرهنگ اسلامی» فضای عمومی بشریت را فرا خواهد گرفت و این سیر طبیعی در پیگیری همان «انقلاب اسلامی پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله» است.
«نظام سلطه» به درستی احساس کرده که «ایران اسلامی» در حال پیشرفت به سمت قدرت همهجانبه است و رسیدن به «تمدن اسلامی» همان موضوعی است که قدرتمندان و زورگویان عالم به عنوان اصلیترین «دشمنان اسلام» نمیتوانند تحمّل کنند؛ این را احساس میکنند، میبینند. میبینند که بعضی از گرههای قدیمی در حال گشوده شدن است. البتّه کشور خیلی مشکل دارد، بر بعضی از این مشکلات سالها گذشته، امّا حرکت جدّیای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات، برای گشودن این گرهها. حرکت به سمت پیشرفت را میبینند که شتاب گرفته در کشور؛ این واقعیّتی است. در همهی بخشها یک حرکت شتابندهای را انسان مشاهده میکند، احساس میکند؛ این را «دشمنان اسلام» هم احساس میکنند. آنها نمیخواهند این اتّفاق بیفتد. میبینند که کارخانههای نیمهتعطیل به کار افتاده، میبینند که دانشبنیانها فعال شدهاند، میبینند که تولیدات پیشرفته در بعضی از بخشها روزبهروز خود را دارد نشان میدهد، میبینند که کارهایی دارد انجام میگیرد که میتواند تهاجم تحریم را به عنوان تنها اسلحهی دشمن، خنثی کند؛ این را «نظام سلطه» مشاهده میکنند و برای اینکه این حرکت را متوقّف کنند، نشستهاند برنامهریزی کردهاند.
از این منظر است که اغتشاشات صورت گرفته در طی این بیست روز اخیر برنامهریزی داشت و کاملا برنامهریزیشده بود. پس اگر قضیهی این دختر جوان هم نبود، یک بهانهی دیگری درست میشد برای اینکه امسال در اوّل مهر ایران اسلامی دچار ناامنی گردد و تصاویر اغتشاش در خیابان ایران به جهان مخابره گردد. جهانی که دیگر صدای خُردشدن «لیبرال دموکراسی» در همه جای آن به گوش میرسد و دیگر هیچ زایش فکری و مکتب الهام بخشی را برای عرضه به ملتهای خود ندارد. جهانی که دیگر ادعای «هژمونی ایالات متحده» در آن به یک شوخی و طنز مسخره مبدل گردیده و اکنون لازم است تا وجههای دیوگونه از تنها نظام الهامبخش را در معرض افکار عمومی دنیا قرار دهد. نظامی که با وجود همه محدودیتها و مقابلههای شدید غرب و تحریمهای گسترده و ... در حال پیشرفت به سمت قدرت همهجانبه است و این همان عامل موثر برای طراحی چنین اغتشاشاتی در «ایران اسلامی» است.
اگر چه گرمای رسانهای ایجاد شده در پی اغتشاشات بیست روز اخیر و تمرکز رسانههای غربی بر باز تولید یک «زمستان داغ ایرانی» میتواند به عنوان یک سرگرمی رسانهای و با قابلیت مُسکن مقطعی برای عبور جوامع غربی از سرمای بدون گاز موثر واقع شود. اما باید توجه داشت که این غایت مقصود دشمن در پوشش رسانهای گسترده از وقایع بیست روز اخیر نبوده و لازم است تا دلیل اصلی چنین سرمایهگذاری گستردهای را در بازتولید یک اهرم فشار جدید برای مهار و کنترل «انقلاب اسلامی» مورد توجه قرار داد. از این منظر است که غرب با دریافت این واقعیت که دیگر «پرونده هستهای ایران» پتانسیل لازم خود را برای شکل دادن به یک «اجماع جهانی» بر علیه «نظام جمهوری اسلامی» از دست داده و ... به سراغ باز کردن «پرونده حقوق بشر» رفته و سعی دارد تا با پیگیری یک سناریوی رسانهای هوشمندانه، فشارهای حداکثری تولید شده در پی سی سال تمرکز بر «پرونده هستهای» را به این پرونده جدید و در قالب موضوعات «حقوق بشری» پیوند زده و از این طریق هم برای «حاکمیت جمهوری اسلامی» مسائل سرگرمکننده جدیدی به وجود بیاید و هم هراس رسانهای از پدیده «انقلاب اسلامی» در نظام بینالملل حفظ گردد تا رایحه خوش «فرهنگ اسلامی» فضای عمومی بشریت را فرا نگیرد.
البته باید توجه داشت که چهل و چهار سال از حضور و «حاکمیت جمهوری اسلامی» با پشتوانه عظیم «ملت مسلمان ایران» میگذرد و دیگر این نظام یک نهال باریک نیست و امروز یک شجرهی طیّبهی تنومند و تناوری است که به برکت تمسک واقعی به «پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله» هیچ طوفانی نمیتواند او را از جا دربیاورد و در این میان اگر چه حوادث سهمگینی پیش آمد اما این «ملّت ایران» بود که با وجود تمام سختیها، همچنان ایستادگی نمود و توانست خودش را در این حوادث سهمگین و متعدد و گوناگون نگه دارد و با وجود فتنههای مختلف همچنان حرکت قدرتمند خود را در مسیر تحقق «تمدن اسلامی» پیگیری نمایند و در این میان جوانان انقلابی و باایمان در دهههای مختلف بودند که توانستند ماهیت یک دست و غلبه «امت رسولالله صلی الله علیه و آله» را به معرض دید جهانیان بگذارند.
ارسال نظر